پرترهي گربهي روبهروي پارك ساعي آرام و با وقار بود. ژست ميگرفت در مقابل من. پر غرور و ساكت. گاهي چشمهايش را ريز ميكرد گاهي دندانهايش را تيز. فلش دوربين چشمهايش را كمي اذيت ميكرد.